فشار قبر چیست؟
استاد الهی قمشه ای اینگونه میفرماید: که مرگ واقعی چگونه است و فشار قبر چیست؟ آیا فشار قبر واقعیت دارد؟
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام می شود. این لحظه چنان سریع اتفاق می افتد که حتی کسی که چشمانش در لحظه مرگ باز است و فرصت بستن آن را نمی کند. یکی از شیرین ترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم می باشد. یک حس سبک شدن و معلق بودن. اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگمی کند و تصاویر به صورت یک فیلم برای روح بازخوانی می شود. شاید گمان کنیم که این اتفاق زمانبر است. زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست. این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیهقرارداد می کنیم. اما زمان در واقع فراتر از این تعاریف است. با مرور زندگی روح اولین چیزی که نظرشبه آن جلب می شود، وابستگیهای انسان در طول زندگی می باشد. برخی از این وابستگیها در زمان حیات حتی فراموش شده بود ولی در این مرحله دوباره خودنمایی می کند. میزان وابستگی دنیوی برای هر کس متغیر است. روح از بین خاطراتش وابستگیهای خود را جدا می کند. این وابستگیها هم مثبتند و هم منفی. مثلا وابستگی به مال دنیا یک وابستگی منفی و وابستگیمادر به فرزندش هم نوعی دلبستگی و وابستگی مثبت محسوب می شود. ولی به هر حال وابستگیست. این وابستگیها کششی به سمت پایین برای روح ایجاد می کند که او را از رفتن به سمت هادی یا راهنما جهت خروج از مرحله دنیا باز می دارد. یعنی روح بعد از مرگ تحت تاثیر دو کشش قرار می گیرد. یکی نیرویوابستگی از پایین و دیگری نیروی بشارت دهنده به سمت مرحله بعد. اگر نیروی وابستگیها غلبه ذاشته باشد باعث می شود روح تمایل پیدا کند که دوباره وارد جسم گردد. چون توان دل کندن از وابستگی را ندارد و دوست دارد دوبارهآن را تجربه کند. به همین جهت روح فه سمت جسم رفته و تلاش می کند جسم مرده را متقاعد کند که دوباره روح را بپذیرد. فشاری که به "روح" وارد می شود جهت متقاعد کردن جسم خود در واقع همان فشار قبر است. این فشار به هیچ وجه به جسم وارد نمی شود. چون جسم دچار مرگ شده و دردی را احساس نمی کند. پس فشار قبر در واقع فشار وابستگیهاست و هیچ ربطی ندارد که شخص قبر دارد یا ندارد.این فشار هیچ ربطی به جسم زمینی ندارد و می تواند از لحظه مرگ شروع گردد. یکی از دلایل تلقین دادن به فرد فوت شده در واقع این است کهبه باور مرک برسد و سعی در برگشت نداشته باشد. بعد از مدتی روح متقاعد می شود که تلاش او بیهوده است و فشار قبر از بین می رود. وابستگیها باعث می شود که روح، شاید سالها نتواند از این مرحله بگذرد. بحث روحهای سرگردان و سنگین بودن قبرستانها به دلیل همین وابستگیهاست. گاهی تا سالها فرد فوت شده نمی تواند وابستگی به قبر خود و جسمی که دیگر اثری از آن نیست را رها کند.
به امیدی اینکه بتوانیم به درک این شعر برسیم:
دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
بگذار و بگذر ،ببین و دل مبند چشم بینداز و دل مباز که دیر یا زودباید گذاشت و گذشت .....
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده،نگذارید زبانتان چیزی را بگو ید که قلبتان باور نکرده ...
"صادقانه زندگی کنید"
ما موجودات خاکی نیستیم که به بهشت می رویم . ما موجودات بهشتی هستیم که از خاک سربرآورده ایم.